*AsHeGhAnE-عاشقانه*

...بزرگترین و برترین وبلاگ عشقولانه...

رژلبم روی سیگارم را .............




رژ لبــِ روی تهــ سیگارمـ را کــ می بینمـ،

 

بــ یاد اشکــ هایمــ رویــ گیتار می افتمــ و نا خودآگاه بــ رابطهــ یـــ ایندو فکر می کنمـ...

 

 

فکر می کنمــ و همیشه نتیجه اینستــ کـ سیگار را باید کشید تا مـُـــرد...


[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:رژلبم روی سیگارم را ,,,,,,,,,,,,,, ] [ 4:56 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
تنهایی....
می گویند:
با همه کس بوده است
عجب
هرزه ای است این
تنهایی........



http://upload.iranvij.ir/images_dey91/18452026813428468154.gif

 

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:تنهایی,,,,, ] [ 4:55 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
دلم یک ...........

دلـــــم یکـــــ کــوچـــهـ میخـــــواهَــــد

بـــے بــــن بَستــــــ . . .

و بــــارانـــے نَــــم نَــــم . . .

و یکـــــ خـــــدا ،
کـــهـ کَــمـــے بــــا ـهَــــم راه بــــرَویـــــم

هَـمـیـــن


[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:دلم یک ,,,,,,,,,,,, ] [ 4:55 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
دلم کمی تنهایی می خواهد...

دستگاه مشترك مورد نظر ،

از دست " دوستت دارم " های دروغ تو خاموش است ؛

لطفا دیگر تنهایش بگذار !

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:دلم کمی تنهایی می خواهد,,,, ] [ 4:54 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
نمی دانی چقدر به تو می آید؟.............
 
عشقتـــ رآ پنهآטּ میڪنـے ڪـہ مرכآنگیتـــ פֿـכشـہ כـار نَشـوכ !



اَפֿـمـ میڪنـے ڪــــہ مهربآنیَتـــ رآ پنهـــــآטּ ڪنے !



مَـرآ " شُمــآ " פֿـَطآبـــ میڪُنے ڪِـہ هَوآیے نشَومـ !



اَمـآ نمــیـכانـے !



نمـیــכانے ڪـــہ چقَـכر ایــטּ هـآ بـہ تـو مـے آینـכ !

و مـَـטּ כیــوانـہ تـَر میشوَمـ


 

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:نمی دانی چقدر به تو می آید؟,,,,,,,,,,,,,, ] [ 4:53 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
مگه میشه دوستت نداشت ....
چـه کــار بــه حـرفـ ــــ مـردم دارم

زنـدگــی مـن همیــن استــ ــــ ...

شبـ ـــ کـه می شـود

روی تــختم دراز میــــــکشمـــ ...

عـاشقـانه ای مـی نـویســـم ...

خیـــره مـی شــوم بـه عکســتــ ـــــ

و بـا خـودم فکـر مـی کنـــم

مگــر مـی شــود تــو را دوستــ ـــ نـداشـتــ ـــــ ...!!

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:مگه میشه دوستت نداشت ,,,,, ] [ 4:52 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
چشم مـےدوزم

 

 

تــَمآم هوآ رآ بو مـے کشم

چشم مـےدوزم

زل مـے زنم…

انگشتم رآ بر لبآטּ زمیـטּ مے گذآرم:

” هــــیس…

!مـے خوآهم رد نفس هآیش بـﮧ گوش برسد…!”

امآ…!

گوشم درد مـےگیرد از ایـטּ همـﮧ بـے صدآیـے

دل تنگـے هآیم را مچالـﮧ مـے کنم و

پرت مـے کنم سمت آسمآטּ!

دلوآپس تو مـے شوم کـﮧ کجآے قصـﮧ مآטּ سکوت کرده ایـے

کـﮧ تو رآ نمـے شنوم...


[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:چشم مـےدوزم, ] [ 4:51 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
منو بشناس ...

نــــوشـــــتم " قـــــم حــــا "
همـــــه بــــهـــم خنــــدیـدنـــد!!
گــــریــســـــتم
گفـــــتم بـــــه "غــــم هــــا " یــــم نخنــــدیـــد ،
کــــه هـــــــر جــــــــور بنــــويسم
درد دارد!!!
ازآخـــــــر بـــــه اول بخـــــوان تــــــا

مــــــــنِ ايـــــن روزهـــــــــا را بشنــــــــاســــــی!!!

 

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:منو بشناس ,,,, ] [ 4:50 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
این روزهای من ...

 

این روزهـا...

ته فنجـــانهــ ـــا ...

دنبال کمی صداقت میگردم

کیکهای نیم خورده را زیرو رو میکنم

شاید کمی مهــ ـربانی درش مانده باشد!

این روزها

شمعها هم...

نـــ ـــــور ندارند!

و مــ ــــــن تنهــ ــا...

روی آخرین صندلیه کافه...

میان دود سیگارم غرق میشوم...

غرق آرامشـــ ـــــــی که نیــست!!

 

 

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:این روزهای من ,,,, ] [ 4:47 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
اس ام اس های غمگین آذر 92

اس ام اس های غمگین آذر 92

اس ام اس های غمگین آذر 92


بی تو هر شب از خواب هایم صدای گریه می آید !

.
.
.

هر شب آب نمک قرقره می کند
گلو درد دارند چشم هایم !!

.
.
.
 

خیلی از خودش خوش قول تر است …

خیالش را می گویم که یک عمر است زودتر از خودش آمده سر قرارمان !


[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:اس ام اس های غمگین آذر 92, ] [ 4:46 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
جملات عاشقانه هوای بارانی جدید



جملات عاشقانه هوای بارانی جدید


باران مرا یاد چتر می اندازد و چتر مرا یاد قرارمان

قرارمان که یادت هست ؟

اینکه آغوشت را چتر کنی تا چشمهایم بیش ازین خیس نشوند ؟؟؟!




جملات عاشقانه هوای بارانی جدید


نبار باران …

عاشقانه اش نکن!!!

من و او ، « ما » نشدیم …
 

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:جملات عاشقانه هوای بارانی جدید, ] [ 4:44 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
اس ام اس های عاشقانه و معشوقانه جدید و زیبا


اس ام اس های عاشقانه و معشوقانه جدید و زیبا

 

یه جمله هســت که
میتونه داستان رو عوض کنه …
حرف نزن بیا بغلم
.
.
.
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﻟﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﮐﻪ …
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﮑﯽ ﺑﺎﺷﯽ ..
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﻟﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﮕﯽ ﺩﻭﺳـــﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ..
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﻟﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﻓﺪﺍ ﮐﻨﯽ ..
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﻠﻘﺖ ﮐﺴﯽ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﯼ؟
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﮕﻦ ﻋﺸــــــــــﻖ
ﺣـــــﺲ ﻗﺸﻨﮕﯿﻪ ! ﻣﮕﻪ ﻧﻪ؟


[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:اس ام اس های عاشقانه و معشوقانه جدید و زیبا, ] [ 4:41 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
عاشقانه ها

چه خبر از دل تو ؟

نفسش مثل نفسهای کوچک دل من می گیرد ؟

یا به یک خنده ی چشمان پر از ناز کسی میمیرد ؟

چه خبر از دل تو ؟

دل مغرور تو هم مثل دل عاشق من می گیرد ؟

مثل رؤیای رسیدن به خدا ..... همه شب تا به افق

دل من نیز آزادگی قلب تو .... پر می گیرد ؟

چه خبر از دل تو ؟


مثل آن مسجد بین راهی تنهایم

هرکس که می آیدمسافر است

میشکند هم نمازش را هم دلم را ...

و میرود ...

دیگر به خاک کفش این غریبه ها عادت کرده ام


همه ی رژهای قرمز دنیا رو هم به لبانت بزنی‌ ...؛
ترجیح میدهم لبهایت را با دندانهایم سرخ کنم ...!


باتو هستم ای غریبه،آشنایم میشوی؟ آشنای گریه های بی ریایم میشوی؟ من تمام درد باران را خودم فهمیده ام ... مثل باران آشنای بی صدایم میشوی؟ روزگار، این روزگار بی خدا تا زنده است ای غریب آشنا، آشنایی با خدایم میشوی؟ من که شاعر نیستم شکل غزل را میکشم رنگ سبز دلنشین صفحه هایم میشوی؟ ای غریبه با شکوه و دلخوشی همسرای خنده های باصفایم میشوی؟ بوی غربت میدهد این لحظه های بی کسی با تو هستم ای غریبه آشنایم میشوی؟؟؟؟


امشب بیا واسه دلت خنده بکار روی لبات
چند دقیقه بدون فکر ماهو بیار توی چشات
بذار تا خوب نگات کنه آخه اونم مثل منه
به خاطرت تنها شده اون عاشق عشق منه
امشب تولد توعه تولد عشق منه
روز شکفتن توعه بهار زیبای منه
امشب بذار بهت بگم دلم میخواد بهاری شی
به هر وسیله ای شده غم ها رو بیخیال شی
دلم میخواد زنده بشه عشق و محبت تو دلت
فدای چشمای تو شم خنده بکار روی لبت



مردي گفت: اگر كسي به خدا اعتقاد داشته باشد ، بايد بپذيرد كه آزاد نيست،چون خداوند هر گام او را هدايت مي كند .
در پاسخ چوپاني او را به دره تنگ و عميقي برد و گفت :
زندگي اين ديواره هاست و سرنوشت فريادي است كه هر يك از ما مي كشد آن چه انجام مي دهيم ، تا قلب خداوند بالا مي رود و به همان شكل به طرف ما بر مي گردد.


عشقه من باش تا نميرم
آخه من بي تو ميميرم
نرو تا تنها نمونم بي تو با بغضه شبونم
عزيزم عشقه مني تو
مثله مجنون پره دردي
گريه هايه آسمونم ميگه تو بر نمي گردي
دلم از بس گله داره
روز هارو هي ميشماره
خدا جون كاري بكن تا
بمونه پيشم دوباره
گلكم با من بمون تا بتونم دووم بيارم
آخه ميدوني عزيزم بي تو من طاقت ندارم.


آرام روی خیالم خوابیده ای...
خوب می دانی خیالم برایت تخت است ...


سیگار بی جان ترین عصیانگریست که مرا به عصیان وامیدارد ...
او به نابودی تن نشسته است، من به نابودیِ " من "

... و هر دو به " نابودیِ " هم ...


همه چی داشت خوب پیش می‌رفت؛
که یهو به خودمون اومدیم دیدیم بزرگ شدیم.....



کـاش دفتـر خاطراتــم
چراغ جادو بود
تا هر وقت از سـرِ دلتنگــي
به رويش دست ميکشيدم
تــو از درونش
با آرزوي من بيرون مي آمدي!


بگو چه مخدری بود
در بودنت ...
كه اينهمه نبودنت را
درد ميكشم ...!
دیوانه ام می كند ...!
فكر اینكه .. زنده زنده .. نیمی از من را .. از من جدا كنند !
لطفا ... تا زنده ام بــــــــــــــــــمان...

خدايا...
کودکان گل فروش را ميبيني؟!
مردان خانه به دوش...
دخترکان تن فروش...
مادران سياه پوش...
محرابهاي فرش پوش...
پسران کليه فروش...
زبانهاي عشق فروش...
انسانهاي آدم فروش...
همه را ميبيني؟
ميخواهم يک تکه از آسمان را بخرم, ديگر زمينت بوي زندگي نميدهد.
احساس ميکنم بد بازي را باختم...
حواست هست!!

من يارت بودم...نه حريفت


این روزها من

خدای سکوت شده ام

خفقان گرفته ام تا

آرامش اهالی دنیا

خط خطی نشود...

اینجا زمین است

اینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب است

اینجا گم که میشوی

بجای اینکه دنبالت بگردنن

فراموشت میکندد.........


دلتنگی چه حس بدی است....

تنهایی چه حس بدی است

کاش...

پاره ای ابر میشدم

دلم مهربانی می بارید

کاش نگاهم شرار نور میشد

اشتی میدادش

و

که دوست داشتن چه کلام کاملی است

و

من...

چقدر دلم تنگ دوست داشتن است!


گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی...
 گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ...
 گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات...

 گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که...

 گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی...

 گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود...
 گاهی دلگیری...شاید از خودت.


میگویند یک روزی هست ..

 که چرتکـه دست میگیرند و حساب و کتاب میکنند ...

 و آن روز تـــو باید تــــاوان آن چه با من کردی را بدهی!

 فقط نمیدانم ....

 تاوان دادن آن موقع تـــو ، به چه درد من میخورد!؟!


گاهی در فرا سوی این لحظات از خود میپرسم، با خود چه کردی؟!!!

 که همچون باران میباری.. همچون باد گریزانی..

 و همچون تاریکی در هراسی

 حتی چشمانت را در کلبه ی وجودش نیافتی

 تو خود، او بودی و او تو نبود...

 چه بد کردیم به خود...


هر چیز زمانی دارد

نفس هم که باشی

 دیر برسی

 من رفته ام . . .


خوب به چشمهایش نگاه کنید ... از نزدیک!
 دستانش را بگیرید!
 آنقدر نزدیکش باشید که گرمای نفس هایش را حس کنید!
 خوب عطرش را بو بکشید!
 موقع بوسیدنش از ته دل ببوسیدش... از ته دل ببوییدش ... از ته دل لمسش کنید!
 ... از ته دل نگاهش کنید ... از ته دل صدایش کنید!
 از تمام لحظات با هم بودن نهایت استفاده را بکنید!
روزی می رود ...
 و حسرت همه ی اینهایی که گفتم در دلتان می ماند.

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:عاشقانه ها, ] [ 4:39 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
من، به تو فکر می‌کنم!!!
 


من، به تو فکر می‌کنم!!!


فقط چند پاراگراف!

وقتی به تو فکر می‌کنم

از آسـمــانِ تابســتــان

بهـــــــااااار می‌بارد

من، به تو فکر می‌کنم!!!

پشت میز تحریرم می‌نشینم.

دهان لپ‌تاپم را باز می‌کنم.

دکمه بیدار شدنش را فشار می‌دهم.

دست‌هایم را به هم می‌مالم.

انگار می‌خواهم واژه‌ها را به نوک انگشت‌هایم هدایت کنم!

مثلِ هر روزِ این همه سالِ نویسندگی،

بااحتیاط قلبم را از سینه بیرون می‌آورم.

و می‌گذارم قسمت شمال غربی میز تحریرم!

توی کلاس‌های نویسندگی،

می‌گویند که دوره نوشته‌های احساسی به سر رسیده است

و نویسنده‌ها باید با عقلشان بنویسند!

پس باید سعی کنم با عقلم بنویسم.

سعی می‌کنم و بالاخره… نمی‌توانم!

مثل همه این روزهای نویسندگی… نمی‌توانم!!!


بااحتیاط قلبم را برمی‌دارم و سر جایش می‌گذارم!

بعد می‌نشینم

و با خیال راحت،

شروع می‌کنم به سروکله زدن با کلیدهای لپ‌تاپم.

*
این منِ بهانه‌گیر،

آن‌قدر درگیرِ بهانه‌گیری بود که یک لحظه هم به

باورش خطور نکرد!!!!!

که تو در تمام لحظه‌لحظه روزگارش دوستش داشتی!

که دوستش داری! که… خدا بگذرد از این منِ کم‌حواس!

که حواسش به این همه سکوت عاشقانه تو نبود!

که…

آن‌قدر داد و بیداد کرد،

نفهمید چشم‌هایت مدام عشق را زمزمه می‌کنند!…

که

نگاهت طعم ناب عاشقی را دارند!…

که…

من همیشه و هنوز چقدر دوستت می‌دارم

و تو

همیشه و هنوز چقدر دوستم می‌داری!

و من هر روز دعا می‌کنم:

خدا پرنده‌های عشق را به هم برساند و حفظشان کند.

خوب به یاد دارم آن روزی را که نگاهی چکید روی صورتم!

و خوب‌تر به

خاطر دارم که تمام پرنده‌ها خداخدا می‌کردند که باران ببارد!!!


امروز تمام ترس‌هایم را جمع کردم

دانه به دانه. با اعتماد و امید...

خوب می‌دانم که همیشه باید به  .....اعتماد کرد!!!

به خاطر همین اعتمادِ خوشایند است که چشم‌هایم با من

نشسته‌اند

و انتظار آمدنت را...

 نفس نفس می‌کشند!

عزیزم

*
راستی! این سطرها را من آفریده‌ام

اما بارانی شدنشان کار من نیست

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:من، به تو فکر می‌کنم!!!, ] [ 4:38 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
روزگاری بود...روزگاری شد !!!
 
 

روزگاری بود برای سلام کردن به جنس مخالف صداها می لرزیدند
!!!
روزگاری شد برای گفتن دوستت دارم , قلب ها لرزیدند !!!

و حالـــا . . . .
روزگاری است که به راحتی حرف از سکس می زنند و فقط " تخت " ها می لرزند !!!


        ஜ ஜ   


 

هــــــــــــــــــــــــــرز شده ام !!!

یک روز بهمن !!! یک روز تیر !!! یک روز فروردین !!!

و گاهـی مارلبــرو !!!

سیـــــگار هم از مـن راضی نیست !!!

می تــرسم همیـن روزها او هم ترکم ڪنـــد !!!

 

        ஜ ஜ   


 

متاسف شدم وقتی مردی مـُـرد !!!


هنگامی که زنش را ، در آغوش غریبه روی تخت دید.

متاسف شدم وقتی ، زنی ، شوهرش را دوست نداشت ، اما بچه دار شد...!!

متاسف شدم وقتی ،پسری، معشوقش را به خاطر پول ، از دست داد...!!

متاسف شدم وقتی ، زنی ، شوهرش را دوست نداشت ، ولی به خاطر بچه هایش ماند...!!

متاسف شدم وقتی ، مردی ، ناموسش را ، به خاطر مواد، به حراج گذاشت...!!

متاسف شدم وقتی ، جوانی ، ایمانش را بخاطره پول ، از دست داد.

متاسف شدم شدم شدم
تا همه چیز برایم دیگر عادی شد
.

 

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:روزگاری بود,,,روزگاری شد !!!, ] [ 4:38 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]

صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 28 صفحه بعد

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه