*AsHeGhAnE-عاشقانه*

...بزرگترین و برترین وبلاگ عشقولانه...

خدایا به حرفهایم گوش بده ...

 

 

خدایا به حرفهایم گوش بده ...

همین امشبو فقط ...

دلیل این همه درد چیست ..؟

احساس میکنم روحم آتیش میگیره...

  هر لحظه به خاطر این بغض...

منتظر خفه شدنم ...

خدایا دلیل اینها چیست ...؟

 

خـــــدايـــــــــــــــا ؛

ميدونم ايـن روزهــا حرفهـــايم

بوي نــاشـــکري مي دهنــد ...

امـــا تـــو ...

بـه حســـاب تنهـــايي و درد دل بگـــذار...!

 

تمام زندگیم را دلتنگی پر کرده است ...

دلتنگی از کسی که دوستش داشتم...

و ترکم کرد !!!

خــــدایا درد دارم میفهمی؟؟؟

دردهایی که کابوس شبهام...

و حقیقت روزهام شده...

و حسرتی که به قلبم...ماند

خـــــدایـــــــا دلتــنـگم میفهمی؟؟؟

دلتنگی برای کسی که...

فرصت اندکی برای خواستنش

برای داشتنش داشتم ...

حق من نیست!!!

که به آتش گناهی که...

عشق در آن سهمی داشت

"مرا"

بسوزانند ...

خواستم ...

نشد ...

فراموش کردن در دامنه تعریف این ذهن نیست ... !

در دامنه تعریف این قلب هم نیست ... !

گاهی آلزایمر ...

زیاد هم بد نیست !

خسته ام ...

از هر تلاش بیهوده ای ...

که وادارم میکند فراموش کنم...!


...و بازدر پایان حرفهایم

 

 

ای کاش ...

دلیل شب بیداری هایم 

وجود تو بود

نه جای خالیت ... ( ! )

 

 

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:خدایا به حرفهایم گوش بده ,,,, ] [ 4:37 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
بوس خــــدا...

خدا جونم...

خودت که میدونی چقدر دوستت دارم، مگه نه؟

خدایــــــــــــــا...
امروز را مهمان قلبم باش
امروز پای سفره ی درد دلهای من باش

رهایـــــــم نکـــــــن!

خدایا بیش از همیشه دلتنگم ...
به اندازه ی تمام روزهای نبـــــــــــودنم ...

"دلتـنـگــــــم"

خــــــــــــــــدایا ...!خسته ام میفهمی
من اینجـــــــــــــــــــــــا...
دلـــــــــــــــم سخت معجــــــــــــــــــــزه می خواهد...!!!

دلشکسته ام خدای من میشنوی!!!

میدانم که حرفهایم بوی ناشکری میدهد"

خــــــــــــدای من !
نه اونقدر پاکم که کمکــــم کنی و نه اونقدر بدم که رهـــام کنی...
میــــــــون این دو گمم !
هم خــــودم رو و هم تــــــو رو آزار میدم...
هر چه قدر تلاش کردم نتونستم اونـــــــــی باشم که تو خواستی...
و هــــــرگز دوست ندارم اونی باشم که تو رهـــــــام کنی...
انقدر بــی تو تنهــــــام که بی تو یعنی “هیــــچ” یعنی “پـــــوچ” !

  خـــــــــدایا هیــــــــچ وقت تنها رهــام نکن ....


خدایا نگاه بارانیت را از من برنگیر!

این روزها بدجور دلم برایت تنگ میشود!

دوست دارم کنارم بنشینی و به "گریه هایم" لبخند بزنی

دوس دارم برایم از روزهای خوب وعده دهی
خدای من

آمده ام که بگویم دلم برای خنده های بی غصه تنگ شده...

 در پایان حرفهایم...

تا جايي كه یادمان هست :
همیشه ما رو از "چوب خدا" ترسوندن ولی حتی!!!

یه نفر هم به "بوس خدا" امیدوارمون نکرد!!!

نمي دونم چرا!

ولي شما ديگه به آيندگان فقط "چوب خدا" رو ياد ندين!!!

"بگین خب"

 


 

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:بوس خــــدا,,,, ] [ 4:35 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
هیس ...!


هیس ...!


مادر بزرگ در حالی که با دهان بی دندان، آب نبات قیچی را می مکید ادامه داد:
آره مادر ، ُنه ساله بودم که شوهرم دادند، از مکتب که اومدم ، دیدم خونه مون شلوغه. مامانِ خدابیامرزم همون تو هشتی دو تا وشگون ریز از لپ هام گرفت تا گل بندازه. تا اومدم گریه کنم گفت: هیس، خواستگار آمده.

خواستگار ، حاج احمد آقا ، خدا بیامرز چهل و دو سالش بود و من ُنه سالم. گفتم: من از این آقا می ترسم، دو سال از بابام بزرگتره.
گفتند: هیس! شکون نداره عروس زیاد حرف بزنه و تو کار نه بیاره!!

حسرت های گذشته را با طعم آب نبات قیچی فرو داد و گفت: کجا بودم مادر؟ آهان!
جونم واست بگه ، اون زمون ها که مثل الان عروسک نبود. بازی ما یه قل دو قل بود و پسرهام الک دو لک و هفت سنگ سنگ های یه قل دو قل که از نونوایی حاج ابراهیم آورده بودم را ریختند تو باغچه و گفتند
تو دیگه داری شوهر می کنی ، زشته این بازی ها! گفتم: آخه ....!
گفتند: هیس! آدم رو حرف بزرگترش حرف نمی زنه!

بعد از عقد ، حاجی خدا بیامرز ، به شوخی منو بغل کرد و نشوند رو طاقچه، همه خندیدند ولی من ، ننه خجالت کشیدم به مادرم می گفتم: مامان من اینو دوست ندارم. مامانم خدا بیامرز ، گفت: هیس! دوست داشتن چیه؟ عادت میکنی!!

بعد هم مامانت بدنیا اومد؛ با خاله هات و دایی خدابیامرزت؛ بیست و خرده ایم بود که حاجی مرد. یعنی میدونی مادر ، تا اومدم عاشقش بشم ، افتاد و مرد. نه شاه عبدالعظیم با هم رفتیم و نه یه خراسون. یعنی اون می رفت، می گفتم: آقا منو نمی بری؟ می گفت هیس! قباحت داره زن هی بره بیرون!!

می دونی ننه ، عین یه غنچه بودم که گل نشده ، گذاشتنش لای کتاب روزگار و خشکوندنش.

مادر بزرگ، اشکش را با گوشه چارقدش پاک کرد و گفت: آخ دلم می خواست عاشقی کنم ولی نشد ننه. اونقده دلم می خواست یه دمپختک را لب رودخونه بخوریم، نشد. دلم پر می کشید که حاجی بگه دوست دارم، ولی نگفت. حسرت به دلم موند که روم به دیوار، بگه عاشقتم ولی نشد که بگه. گاهی وقتا یواشکی که کسی نبود، زیر چادر چند تا بشکن می زدم آی می چسبید ، آی می چسبید!!

دلم لک زده بود واسه یک یه قل دو قل و نون بیار کباب ببر ولی دست های حاجی قد همه هیکل من بود، اگه میزد حکما باید دو روز می خوابیدم!

یکبار گفتم، آقا میشه فرش بندازیم رو پشت بوم شام بخوریم؟ گفت: هیس! دیگه چی با این عهد و عیال، همینمون مونده که انگشت نما شم!!

مادر بزرگ به یه جایی اون دور دورا خیره شد و گفت: می دونی ننه ، بچه گی نکردم ، جوونی هم نکردم. یهو پیر شدم ، پیر.

پاشو دراز کرد و گفت: آخ ننه ، پاهام خشک شده ، هر چی بود که تموم شد. آخیش خدا عمرت بده ننه چقدر دوست داشتم کسی حرفمو گوش بده و نگه هیس.

به چشمهای تارش نگاه کردم ، حسرت ها را ورق زدم و رسیدم به کودکی اش. هشتی ، وشگون ، یه قل دوقل ، عاشقی و ...

گفتم: مادر جون حالا بشکن بزن ، بذار خالی شی.
گفت: حالا دیگه مادر؟! حالا که دستام دیگه جون ندارن؟
انگشتای خشک شده اش رو بهم فشار داد ولی دیگه صدایی نداشتند

خنده تلخی کرد و گفت : آره مادر جون، اینقدر به همه هیس نگید. بذار حرف بزنن. بذار زندگی کنن. آره مادر هیس نگو، باشه؟ خدا از "هیس" خوشش نمی یاد!!

 

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:هیس ,,,!, ] [ 4:34 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
دلم کمی خدا میخواهد...


خـــــــــــــــدایــــــــــا...

دلتــــــــــــــــــــــنگــــــــــم...!!


برای کسی که مدت هاست بی انکه باشد

هر لحظه با فکرش" زندگی کرده ام

 


❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤

 

زندگی کردن که به همین راحتی ها نیست جان من!

باید باشد بهانه هایی که نبودشان نابودت کنند...

مثل :خنده های کسی,نگاه خاصی,صدایی...

چشمهایی, تکه کلامهایی....

اصلا ادم باید برای خودش

نیمکت دو نفره ای داشته باشد ...

تاعصر به عصربه ان سربزند....

شب که شدبایدشب بخیرهایی را بشنود....


باید باشند کوچه ها وخیابان و پیاده رو های که...

از قدمهایت خسته شده اند.....

فنجان های قهوه ای که فالشان عشق باشد....


میزی در کافی شاپ باید شاهد خاطرات ادم باشد...

باید باشند ریتم ها وموسیقی هایی که دگرگونت کنند...

حتی بوی عطری خاص درزندگیت حس شود...

دست خطی که دلت را بلرزاند....

عکس که اشکت را دراورد......

باید باشد....

❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤

گـل یا پــوچ؟

دستت را باز نکن، حســم را تباه مکــن

بگذار فقط تصــــــور کنم ..

که در دستانت

برایـــم کمی عشق پنهـــان است

❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤

 

 

 

ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ

ﺩﻟﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﯾﮑﯽ ﺗﮑﻮﻧﺖ ﺑﺪﻩ ...

ﺗﮑﻮﻧﺖ ﺑﺪﻩ ﺑﮕﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﯽ، ﺑﺴﻪ ﺩﯾﮕﻪ !!

ﺗﻮ ﻫﻢ ﮐﻮﺭﻣﺎﻝ ﮐﻮﺭﻣﺎﻝ ﺑﺮﯼ ﮔﻮﺷﯿﺘﻮ ﭼﮏ ﮐﻨﯽ!

ﺑﺒﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺑﺮﺍﺕ ﺍﻭﻣﺪﻩ !!..

هنوزﺧﻮﺍﺑﯽ ﺗﻨﺒﻞ"؟

ﮐﻪ ﯾﻬﻮ ﯾﮑﯽ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﺖ ﻣﯿﮕﻪ.

ﺑﻪ ﭼﯽ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟

ﺗﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﺎﯼ ...

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭﺩﺍﺕ، ﺩﻟﺘﻨﮕﯿﺎﺕ، ﺑﻐﻀﺎﺕ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻪ !...

ﭘﯿﺸﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﮕﯽ ﺧﺪﺍﯾﺎ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﺷﺪ،

ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ! ؟

ﺍﻭﻧﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﺗﻮ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﻣُﺮﺩﯼ،

ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎ، ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻧﻔﺲ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ ﻫﺎ...

ﻫﻨﻮﺯ ﺟﺴﻤﺖ ﺗﮑﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭ ...!

 

❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤

مرا با خيالت تنها نگذار

خيالت اصلاً به تو نرفته

مهربان نيست

آزارم ميدهد..!!

دلم خودت را ميخواهد...

میفمهی!!!خودت را...

❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤

 

 

 

 

دلم کمی خدا می خواهد...

دلم!!!

تمام شدن میخواهد
از ان تمام شدن هایی 
که بشود
نقطه سر خط.
انگاه
دیکته تمام شود
ومن دیگر آغاز نشوم....

دلــم كــَمى خــُدا مــى خــوآهـَد
كـــَمى سكــوت
دلــَم دل بـــُريدن مــى خــوآهـَد
كــَمى اَشك
كــَمى بــُهت
كــَمى آغــوش آسمــآنى
كــمى دور شــُدن اَز ايــن جــنس آدم ...

راستی خدا ! اگر من نبودم ...

این همه غمهایت را چه میکردی؟؟؟!!!

 

❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤

 

 

ببین مرا چه گونه جادو کردی ؟

هنوز هم نمی توانم...

آن گونه که بودم ، باشم

هنوز هم نمی توانم

روزهابعد از نبودنت

انسان دیگری را...

آنگونه که برای تو ساختم برای خود بسازم

راستی میدانی!!!

جزایی بالاتر از این نیست ؛

که به کسی دل ببندی ،

که قسمت تو نیست ... !!!

سخت ست اما خداحافظ...

 

❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤❤ As ❤

 

و اما بـــاز در پایان حـــرفهایم...

 

 

یه چیــــز بــگم به دل نگـیر"

ﻣــــﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﯾﮕــــﺮﯼ ﻭﺍ ﻣﮕﺬﺍﺭ!!!

ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿــــﻤﺎﻥ ...

"ﺗـــــــــﺎﺏ"ﻧـــﻤﯽ ﺁﻭﺭﯼ ...

 

راسـتــی!!!

رویاهایی هست که شاید هرگز تعبیر نشوند

اما همیشه شیرین اند...

مثل رویای داشتن تـــــــو …::

 

 

 

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:دلم کمی خدا میخواهد,,,, ] [ 4:33 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
خدایا میشه سرمو بذارم رو پاهات ...


مهم نیست که پستام مخاطب خاص نداره


مهم اینه که تا دلت بخواد همدرد داره...

✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘


ماندن بهانه میخواهد


و نوشتن دلیل!

بهانه ام کو؟ کجاست؟

میخواهم بمانم! بنویسم!

بیا...برگرد

 

 

✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘

بـه خـــــودم قــول میدهـــــم کــــه فــــــــراموشــــت کـــــــنم

وقـــتی صـــبــح میشـــــــود تــو را کـه نـه
ولــــــی !
قــــــــولم را فـــــــرامـــوش میکـــــــنم

 

✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘

 

نوشته ها بهانه است
فقط مینویسم که یاد آوری کنم
به یادتم
باورش باتو

✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘
 

از خواستنــــــت که نــه...
از نداشتنــــــــت خــسته شده ام"

✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘

 
 

خودت را تصور کن
بی "او"
شاید بفهمی چه کشیدم
بی "تو"

✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘

 
 

غمگین ترین جای خاطره اونجاییه که
کم کم احساس میکنی
چهرش داره از یادت میره.....!

✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘
 

ساده بگم : دلم تنگِ کسی هست ...
که دیگه نیست..... !!!

 

✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘


ﺗﺎ ﻣﺎﻝِ ﯾﮑﯽ ﻣﯿﺸﯽ ،
ﺑﻘﯿﻪ ؛ ﺗﺎﺯﻩ ﯾﺎﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﺎﺩ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺘﺖ
ﺩﺍﺭﻥ

 

فراموشت كرده ام
اين هم دروغ!!!

✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘
 

تا آخر عمرت هم اگه تنها موندی مهم نیست!!!

فقط نزار به جایی برسی که تو آغوش کسی با یاد کسی دیگه ای بخوابی

✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘

 

 

سـختـه...

بـه جـایی بـرسی کـه دیـگه

نـه هیـچ اومـدنی آرومـت کنـه ،

نـه هیـچ رفتـنی نابـودت...

✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘

 
 

از یه جایی به بعد .....
مرض چک کردن موبایلت خوب میشه....
حتی یه وقتایی یادت میره گوشی داری
دیگه دلشوره نداری موبایلتو جا بذاری یا اس ام اس برات بیاد....
از یه جایی به بعد....
دیگه دوست نداری کسی رو تو خلوتت راه بدی
حتی..اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه

الان دقیقا وایستادم تو همون لحظه از یه جایی به بعد!!!!

 

✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘

 

گـــــــــــــــاهی فقط بوی یه عطر

شنیدن صداش

خوندن اخرین smsش

یک تشابه اسم

برای چند لحظه....

باعث می شه دقیقا احساس کنی .....!

که قلبت داره از تو سینت کنده می شه...

✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘✘

 

و باز در پایان حرفهـــــایم...
 

غمگينم همانندِ

مترسكي كه به كلاغ گفت ;

هر چقدر دوست داري نوكم بزن ولي تنهايم مگذار...!

 

 

 

 

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:خدایا میشه سرمو بذارم رو پاهات ,,,, ] [ 4:32 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
از تکرار اسمت لذت می برم...

تادست به قلم ميبرم سراغ ترا ميگيرند کلمات

چه بنويسم؟؟؟

دنیــــای مـــــن ....

مجــــازی اَش هم ؛

غمگــــین بود...

 

اگه یک نفرهر آنچه که ...

از درونش برمی آید را بنویسد

بی شک بدانید که از درون او...

کسی رفته است!

می خواهم از تو بنویسم...

ولی!!! 

 

دلـم برای تمـام حرف هایی که دیگـر نمیزنی ، تنـــگ است ... !!

 

کاش فقط یک نفر بود که وقتی بغض میکردم

بغلم می کرد و میگفت

گــــریــــه کــــنی مــــیـــکــشــمــتـا...

ای کـــــــــاش هنوز بـــود...

برای من خاطره"

 برای دیگری...!!!

قرار نبود عاشقت باشم , اما...

گاهی همینجوری است

گوش می‌دهی، نگاه میکنی، دلت می‌ریزد ...

و دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست , هیچ کارش نمیتوانی بکنی...

دوست داری زُل بزنی به یک گوشه , فرو بروی در خودت...

چندبار صدایت کنند و نشنوی، اصلن حس نکنی .

میدانی ؟؟

چون دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست , هیچ چیز

ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ ؛

ﺩﺭﺳﺖ ﻣﺜﻞ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﯿﺎﻭﺭﯼ !

خیلی سخته که هرشب تموم حرف دلت رو بنویسی تا براش بفرستی ولی دستت نره send رو بزنی ..

واسه همین یه بار میخونی خودت که چی نوشتی ... بعد آروم آروم پاکش میکنی . . . !!!

كلافە كردە ای مرا ، چرا نگاھت از نوشتەھای من قشنگتر است؟

 

تنهایی بد است ،
اما بد تر از آن اینست
که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
آدم هایی که بود و نبودشان،
به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد...

تنهایی ام را باکسی قسمت نخواهم کرد.

یک بارتقسیم کردم

چندین برابرشد

باز هم دیدمش

 

نه اینکه بغض کنم ،نه !

فقط از دور

هزار سال"پیر "شدم !

 

 

خدایا مرا چه طعمی آفریدی که همه از من

زود سیر میشن ...؟!

رسیدم به اون جایی که!!!

باید گفت از یه جایی به بعد...

 

ﺍﺯ ﯾﻪ ﺟﺎﯼ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ

ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺮﺍﺕ ﺑﯽ معنی ﻣﯿﺸﻪ
ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻭﺭ ﻫﻤﯽ ها ﻟﺬﺕ ﻗﺒﻞ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﻩ
دیگه ذوقی برای تیپ زدن نداری
دیگه شیطنت گل نمیکنه
ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﭼﺸﻤﺖ ﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﻩ
ﺩﯾﮕﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻪ

ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺟﺬﺍﺑﻪ ﻧﮕﺎﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ

ﺩﯾﮕﻪ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﯼ
ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺘﯽ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﭘﺎﺗﻮﻕ ﻫﺎﯼ ﻗﺪﯾﻤﺖ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﯼ
ﺍﺯ ﺟﺎﻫﺎﯼ ﺷﻠﻮﻍ ﺯﻭﺩ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﯽ
ﺩﯾﮕﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻟﺖ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ
ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﮐﻪ ﮐﻞ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﺷﻪ
ﺑﺎ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﺵ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﺑﺒﺮﻩ
ﺑﺎ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺳﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﯽ
با اغوشش مطمن بشی
با حرفاش دلت قرص
ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻮﺍ ﺑﺎﺭﻭﻧﯽ شد،ﺑﯿﺎﺩ ﺩﻣﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻧﺒﺎﻟﺖ
ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﺑﻮﺳﺖ ﮐﻨﻪ
بی هوا ازت عکس بگیره
ﺩﯾﮕﻪ قلبت فقط اونو میخواد 
ﻓﻘﻂ ﯾﮑﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎﺷﻪ
ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺎﺻﻪ
ﺑﺮﺍﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺍﻭﻥ ﺁﺩﻡ ﺧﺎﺹ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﻓﺘﻪ
ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﻮﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﻪ ﻃﺮﺯ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﻫﻢ ﺩﻟﺖ ﺑﺮﺍﺵ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ

 ﻭﻟﯽ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﯼ ﺳﻤﺘﺶ باز همون داستان....

دیـــگه فقط اینو میگم...

غمگینم همانندِ

مادر پيري كه هر روز صبح تا غروب كنار در ميشينه

به اميد اومدن فرزندش و شب،

تنها پرستار خانه سالمندان به سراغش مياد

تا اونو به اتاقش برگردونه

 


[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:از تکرار اسمت لذت می برم,,,, ] [ 4:30 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
جملات زیبا تنهایی

 

 

 

چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنـــــهایی....

 

 

 

 

چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی....

پیله ات را بگشای تو به انــدازه ی پروانه شدن زیبایی.....


[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:جملات زیبا تنهایی, ] [ 4:29 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
جملات زیبا قسم

زیبا قسم

دنیای عجیبی شده است . . .



برای دروغ هایمان ،



خدا را قسم میخوریم ،



و به حرف راست که میرسیم ؛



می شود جان ِ تــو…

 

(abbas)

 

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:جملات زیبا قسم, ] [ 4:28 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
جملات زیبا دوست

ملات زیبا دوست

 
 
 
 
 

تنم به لرزه می افتد ؛هر بار که می گویی

:"برو .... برو و به زندگیت برس"

 


!مگر نمی دانی که تمام زندگی من تویی ... !!!؟ 


 

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:جملات زیبا دوست, ] [ 4:27 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
جملات زیبا دوست

 

تقدیم به تو که خودت میدانی تمام این نوشته هایم برای توست



تویی که با آمدنت شب هایم نیز همانند روزهایم روشن است

 


و مهربانی و عشقت را مانند گرما و نور خورشید به من بخشیدی

 


خورشید زندگی ام دوستت دارم

 


و تا آخرین غروب زندگی ام در کنارت خواهم ماند


 

((شیده))


 

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:جملات زیبا دوست, ] [ 4:20 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
جملات زیبا عشق

 

واژه عشق چه هرزه رفته ! ! !




. . . این روزها هر احساس بی سروپایی را . . .




. . . . عشق می نامند . . . .




دستگاه مشترك مورد نظر ،




از دست " دوستت دارم " های دروغ تو خاموش است ؛




لطفا دیگر تنهایش بگذار !!!

 

((مجید))

 


 

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:جملات زیبا عشق, ] [ 4:13 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
جملات زیبا غمگین

 

غـــمـــگیـــنـــم…

 

هـــمـــاننـــد دلـــقـــکـــی کـــه روی صـــحـــنه چشـــمـــش

 

بـه عـــشـــقـــش افتـــاد کـــه بـــا معـــشـــوقـــش

 

بـــه او میـــخـــنـــدد…

 

 

 

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:جملات زیبا غمگین, ] [ 4:8 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
جملات زیبا دلتنگی


بغض بزرگترین نوع اعتراض در برابر آدم هاست


اگر بشکنه دیگه اعتراض نیست


التماسه...!!

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:جملات زیبا دلتنگی, ] [ 4:7 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
جملات زیبا بودن

لات زیبا بودن



اگر نميتواني شاه راه باشي، كوره راه باش،



اگر نميتواني خورشيد باشي، ستاره باش،

 


با بردن و باختن اندازه ات نمي گيرند



هر آنچه كه هستي، بهترينش باش...

 

 

((بهار با هزاران اميد))


برچسب‌ها: جملات زیبا بودن, جملات زیبا زندگی

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:جملات زیبا بودن, ] [ 4:6 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]
جملات زیبا غرور


مرا یاد نمی کند و باز دلم بی رحمانه می خواهدش

 

 

چه غرور بی غیرتی داری ای دل من...

[ دو شنبه 2 دی 1392برچسب:جملات زیبا غرور, ] [ 3:59 PM ] [ sajad faghihnia ] [ ]

صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 28 صفحه بعد

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه